مو از بمبک نمی ترسم، مو از کلبوک می ترسم
نه از مار و نه از عقرب، ز ديماروک می ترسم
نمی ترسم نه از گنج و نه از موری نه از پخچه
نه از رشک و نه از نزگ و نه از نيتوک می ترسم
نه از ديوار رمبيده نه از سفق قلمبيده
نه از شاخک، نه از تله، نه از خفتوک می ترسم
نه از کرکاب مادر زن، نه از فيت برادر زن
نه از جاروف خواهرزن، ز قارقاروک می ترسم
نمی ترسم نه از غمبه، نه از لنده نه از منگه
ميون هيرو وير اما زله پرتوک می ترسم
نه از سوس و نه از پيسو، نه از هر آدم فيسو
نه از گبگو، نه لقمه، نه از زهروک می ترسم
نه از فيکه، نه از ليکه ، نه از قدقد، نه از قيقه
نه از شوپر، نه از کمتر، نه از پيلسوک می ترسم
نه از غول و نه از غولک نه از زخم و نه از کورک
نه از جيجوق نه از کربک، نه از شنيوک می ترسم
نه از کوک و نه از کوکر نه از شالو نه از شوپر
نه از خردل، نه از پيدم، نه از پندوک می ترسم
نه از مشکو، نه از ماشو، نه از گرگو، نه از زاغو
نه از سحرو نه از جادو، ز چيش بندوک می ترسم
نه از موج و نه از لنگر، نه از لنج و نه از منور
نه از بوم و نه از ناکو نه از سنبوک می ترسم
نه از طعنه نه از کچه نه از بهتون نه از تهمت
مو از حرف حرفک هر آدم مشکوک می ترسم
قسم بر لنگوته جاشو، چيش کور منجله ماشو
که تا جيب گدا پر گشت از مسکوک می ترسم
خدايا بندر گناوه را از غم رهايی ده
که از تحلی غم مثل خيار تحلوک می ترسم
--------------------------
بمبک= کوسه ماهی
کلبوک = مارمولک کوچک
ديماروک = مارمولک بزرگ
گنج = زنبور
رشک = تخم شپش
نزگ = تخم شپش
نيتوک = نوزاد شپش
موری = مورچه
پخچه = مگس
رمبيده = ويران شده
سفق = سقف
گلمبيده = سوراخ شده
خفتوک = نوعی تله
کرکاب = کفش چوبی
فيت = مشت
غمبه - لنده - منگه = غرغر کردن ، بداخلاقی
هيرو وير = در اين اثنا، در حين
له پرتوک = هل دادن
سوس = نوعی ماهی غير خوراکی دريايی
پيسو = دلفين
فيسو = متکبر
گبگو = خرچنگ
لقمه = سفره ماهی
زهروک = زنبور دريايی که گزيدن آن دردناک است
فيکه = سوت زدن
ليکه = فرياد زدن
قدقد - قيقه = صدای مرغ و خروس
شوپر = شب پره
کمتر = کبوتر
پيلسوک = پريسوک ، چلچله
جيجوق = بچه قورباغه - نوزاد قورباغه
کربک = قورباغه
شنيوک = بچه خرچنگ
کوگ = کبک
کوکر = کبک انجير
خردل - پيدم - پندوک = سه پرنده کم جثه حلال گوشت
مشکو - ماشو - گرگو - زاغو = نام بچه بخاطر تبرک و جلوگيری از چشم زخم البته نام دوم و غير شناسنامه ای
چيش بندوک = چشم بندی
ماشو = ماشاءالله - نام مرد
بوم - ناکو - سنبوک = نام سه نوع کشتی
کچه = طعنه
لنگوته = لنگ دور کمر
کورمنجله = تراخمی
تحلی = تلخی
خيار تحلوک = حنظل، هندوانه ابوجهل
عزيزوم سی چه دلوم اينقد تو خين می کنی
هر دقه ای غمی تازه تو دلوم تو مهمون می کنی
مگه خين کردوم دلوم دادوم سی دلبر
که هر روز دلبروم دل ميکنه هی دربه در
خدايا گرن از مشکلوم تو واز کن
يا به رسم بنده نوازی تش بزن تو خاکستروم کن
فارسی عاميانه :
عزيزم چرا دلم اينقدر تو خون می کنی
هر دقيقه ای غمی تازه توی دلم تو مهمان می کنی
مگه خون کردم دلم دادم به دلبر
که هر روز دلبرم دل ميکنه در به در
خدايا گره از مشکلم تو باز کن
يا به رسم بنده نوازی آتش بزن تو خاکسترم ک
کاش وابو که پسینی تیلم من تیلت بو
کاش وابو بهلشت زر سرم زونیلت بو
کاش وابو که دو دستم تا کرو من میلت بو
کاش وابو دلخشی قلب موهوم خندییلت بو
معنیش میشه :
کاش میشد که عصری چشمام تو چشمات باشه
کاش میشد متکا زیر سرم زانوهات باشه
کاش میشد که دو دستم تا آرنج توی موهات باشه
کاش میشد دلخوشی قلبم خنده هات باشه
بوشهر نهنگ پیرن خاک پاک مرد دریان
سی خومون ای خاک خینی اول و اخر دنیان
پا میبنده بند خاکش سی غریبه و خومونی
ای تو پیر دل شکسته یاد ایوم جوونی
یاد اون زمون تو باغا ادما افتو می کاشتن
هر گلیش که در میومد جوی چیشی سحر میذاشتن
مردمون شهر دریا شهرمون دل نگرونن
دست تو دست هم که بیلیم بندر از مون شادمونن
شهرمو شعر و شعارم ای همه دارو ندارم
زاده بوم مو تویی تو خاک تو خاک مزارم
* دشتستون*
سلام ای دشتستون ای دشت گرما ولات خارک و دمباز و خرما
سلام ای سرزمین بهنه و باد سلام ای اَفتوت مث اَفتوم داغ
سلام ای سرزمین بند و گاو بند سلام ای آشنا پی داس و پروند
سلام ای سرخ ری تَر از شقایق ولات مردم خون گرم و عاشق
سلام ای عشق و ایمون وَت هویدا ولات فایز و مفخون و شیدا
خبر دارم جَر پی انگلیست فداکاری و ایثار رئیست
خبر دارم که چند تا انگلیسی لَشش تو بند و گاو بند تو پیسی
خلاصه دشتستون ای دشت گرما همیشه احترامت گرم ور ما
بخوام ای وَت بگم سیت بهض خشتی دروغه و دروغم کار زشتی
ولی تا لو پیومی داره سیت راس پیومی مثل شعرش پر زه احساس
به جون مردم دریا مرامت به اندازه ولات خوم میخوامت
اسامی تنی چند از حیوانات در بعضی گویش های استان بوشهر
گولی (Goli) : گربه
گولو (Golo) : گربه ---- بیشتر در بخش بوشکان دشتستان استفاده میشه
مشک (Moshk) : موش
سنگو (Sangoo) : خرچنگ
گبگو (Gabgoo) : خرچنگ
بتل (Botol) : سوسک
گو (Goo) : گاو
گا (Ga) : گاو ----- بیشتر دشتستانی ها از این کلمه استفاده می کنن
پخشه (Pakh'she) : مگس-پشه
پخچه (Pakh'che) : مگش-پشه ------ همون پخشه هست که گاهی به این صورت هم گفته میشه
دار سنگک (DarSengak) : نوعی انگل
جیجه (Jije) : به طور کلی به به انواع جوجه میگیم جیجه
در ماروک (DeyMarook) : نوعی مارمولک
ممبلوسک (Mambelosk) : مارمولک در گویش گناوه ای و دیلمی
کلبوک (Kalbook) : مارمولک
بمبک (Bambak) : کوسه
پرپروک (Parparook) : پروانه
پلی سوک (PeliSook) : پرستو
چغول (Cheghool) : نوعی پرنده
گجیک (GoJik) : گنجشک ------ در گویش دشتستانی
بوجیک (BoJik) : در گویش شهر بوشهر
قلا (Ghela) : کلاغ
شوپر (ShowPar) : خفاش
موتو (Motoo) : نوعی ماهی بسیار کوچک دارای بوی بد و بی خاصیت
کموتر (Kemootar) : کبوتر
مرخ (Morkh) : مرغ
دی میگو (Dey Meygoo) : شاه میگو
میگ (Meyg) : ملخ
می (Moy) : ماهی
بخون خالو بخون دردم گرونن | تو صحرای دلم باد خزونن | |
چه خوش بید بال خیس باد بر رو | حصیر مدح و خو توی رهرو | |
چه خوش بید وقت واگشتن ز جیلم | تنور و بوی نون وسوز گرزم | |
پسین تنگی که شو میبست پرده | غبار گله غم میبرد از ده | |
شوا تو شانشین مهمون میومه | درنگه شروه نودون میومه | |
درازی شو و طرفی دل انگیز | صدای دیر وقت مرغ شو خیز | |
میون کوچه شو سنگین گذرداشت | ولات از ابر جاجیمی به سر داشت | |
صدای زنگل لالا میومه | صدای میل خلخالا میومه | |
حنابندان ماشو یاد داری | سیاه مستی جاشو یاد داری | |
بخون خالو بخون شو بی و شومی | جوونی و بهار ناتمومی |
اگر از روی تو مهجورم ای دوست زدرد دوريت رنجورم ای دوست جدا فايز زتو نز بی وفايست خدا داند که مجبورم ای دوست
تو که هيچت ز حال ما خبر نيست
خبر زين کام خشک و چشم تر نيست
بود اندر وطن اسوده فايز
کسی کش دلنوازی در سفر نيست
خبر از دل ندارم نيست يا هست
بريد از ما و با دلدار پيوست
گله از دل مکن فايز که پيری
تو را از پا فکند رفت از دست
کنم مدح خم ابروت يا روت
نهم نام لبت ياقوت يا قوت
يقينم هست فايز زنده گردد
رسد بر تخته تابوت تا بوت
دل من حالت پروانه دارد
به آتش سوختن پروا ندارد
دل فايز چو مرغ پر شکسته
به هر جا کو فتد پروا ندارد
تو آتش رخ دلم پروانه کردی
زخون ناحقم پروا نکردی
تو ديدی دام زلف يار فايز
چرا ای مرغ دل پروا نکردی
جوانی هست چون گنجی خداداد
خوشا آن کس که این گنجش خداداد
برو فايز که این گنج از تو بگذشت
مزن ديگر تو از دست خدا داد
اگر صد تير ناز از دلبر آيد
مکن باور که آه از دل برايد
پس از صد سال بعد از فوت فايز
هنوز آواز دلبر دلبر آيز
بگو با دلبر ترسايی امشب
چه می شد بی ترسايی امشب
لبان خشک فايز را ز رحمت
بر آن لعل لب تر سايی امشب
دلا سوز تو آتش در جهان زد
شرار عشق بر پير و جوان زد
به دشت عاشقی رنگ شقايق
خدنگ خون به جان عاشقان زد
فراق دوست آتش زد به جانم
تب غم سوخت مغز استخوانم
خوشا ديدار فصل اشنايی
که تازه ميکند باغ روانم
به دشتستان و دشتی بلبلی نيست
که خونين بال از هجر گلی نيست
به غير از ناله های عاشقانه
به کوه و دشت صحرا غلغلی نيست
دو چشمت آبی دريای بوشهر
نگاهت گرم چون گرمای بوشهر
لبت تا ميگوشايی در شکر خند
به شيرينی است چون خرمای بوشهر
تو که بار رطب در سينه داری
گلويی صاف چون ايينه داری
مگر در شروه ات شکر نشاندی
که آتش در دل بی کينه داری
شراب شروه غو غا کرده امشب
به جانها شعله بر پا کرده امشب
شراب شروه با شيرينی نی
عجب مجلس مهيا کرده امشب
بهار امد زمین فیروزگون شد به عزم سیر دلدارم برون شد
به گل دیدن برون شد یار فایز همه گلها زخجلت سرنگون شد
بهشتی ای صنم دادی نشانم پس انگه دوزخی کردی مکانم
به فایز اب کوثر وعده دادی چرا اتش زدی اخر به جانم
بتا ختم رسل پیغمبری شد به من روشن صفات دلبری شد
دو مثقال دلی که داشت فایز به تاراج سر زلف پری شد
چو مرغی مثل من بی بال پر نیست دریغا همچو من خونین جگر نیست
فتاده فایز اندر دام صیاد رهایی یافتن بهرم دگر نیست
جفا از تو بتا خون خوردن از من زتو جور تحمل کردن از من
تو را با گریه فایز چه مطلب؟ دل از من دیده ازمن دامن از من
قدت گل قامتت گل کفش پا گل سخن گل معرفت گل مدعا گل
به گل چیدن در امد یار فایز سر و گردن گل و نشو و نما گل
خبری پَش واویده پولادو مُرده قد باریک اوِش داده تا جون سپرده
بِرنوِ کولُم کُنم به جَنب راستُم گَر داشتُم تیِل تِنه هیچی نیخاسُم
ای تِش سِرخ بِنن سره زبونُم زریشه وَرکِنن ده تا نخونُم عزیزُم نیترُم دیرت بمونُم
تَش نزه احساسمه خوم پُر دردم خوت بیو سی مرهمم دورت بگردُم
تیه کال بالا بلند لو اناری ده سراغی نیگیری دوستم نداری قد بلند تیه درشت هیکله خانی غم دنیا نخوری تا مونه داری 4خشاب سر کمرم ژسه و شونوم تیه کال خوشگلم تَش زه وجونم مدلت 206 فرمت سمنده خیلی وقته نیدُمته دلم سیت تنگه
****************************************
سلامتی بچه های قدیم که با زغال واسه خودشون سیبیل می ذاشتن تا شبیه باباهاشون باشن نه بچه های الان که ابرو هاشونو بر میدارن تا شبیه ماماناشون باشن ** روزگار به کام سیبیل زغالی ها **
****************************************
فلک تیرم نزن بالم شکسته غبار بی کسی برمن نشسته دگرتیری نزن بالی ندارم وجودم از غم دوریت شکسته ...
****************************************
در آن هنگام که میگردد نفس در سینه ها خاموش/ نمیخواهم کسی از مردن من باخبر گردد / نمیخواهم پدر برهم نهد چشمان بازم را / نمیخواهم که مادر سختیه جان کندنم بیند / ولی ای دوست اگر روزی رفیقی مهربان آمد زتو پرسید فلانی کو / بگو در سنگر ناکامی و حسرت بسی جان داد/ ولی تا لحظه آخر چنین میگفت
******* امــــــــــید مـــــــن رفیــــــــــق مـــــــن ******
****************************************
ما که هستی گاه به گاه دلتنگ تو دل نثار لحظه دیدار تو در رفاقت زره ای مارا ببخش مشکلات هست که نمیذارد بپرسیم حال تو
****************************************
سخت است که مِیِ نوش کسی دیگر بود شمع شب خاموش کسی دیگر بود بایاد کسی که دوستش میداریم یک عمر در آغوش کسی دیگر بود
****************************************
شراب از من ولی پیمانه از تو ،لب از من بوسه جانانه از تو خوشا آن روز که بچسبد لب من بر لب تو ، تو در آغوش من ، من مست از لب تو
****************************************
گاهی باید آرامش کسی را فرو ریخت فقط برای اینکه بفهمد تنــها نیست
****************************************
همیشه آخر حرفها پر از حرف های نا گفته است همیشه حال ما اینه همیشه دنیا آشفته است
****************************************
یه عمر فکر دریامو تو این مرداب سرگردون بهت رویامو میسپارم بهم دریا رو برگردون
****************************************
میگن وقتی آدم گل یاس رو دوست داره دنبال گل های دیگه نمیره * یاس من چطوری *
****************************************
همیشه 39 روزی یک بار یادی از رفیقت کن که اگه مرده بود به چهلمش برسی
****************************************
چه خوبه همیشه خشاب غیرت پر باشه
****************************************
یاران بخدا که بی وفایی نکنید با عاشق خود قصد جدایی نکنید یا اینکه وفاکنید تا آخر عمر یا اینکه از اول آشنایی نکنید
.: Weblog Themes By Pichak :.